ای کرده خجل بتان چین را (دیوان اشعار > غزلیات)

ای کرده خجل بتان چین را
بازار شکسته حور عین را

 بنشانده پیاده ماه گردون
برخاسته فتنه‌ی زمین را

مگذار مرا به ناز اگر چند
خوب آید ناز نازنین را

منمای همه جفا گه مهر
چیزی بگذار روز کین را

 دلداران بیش از این ندارند
با درد قرین چو من قرین را

 هم یاد کنند گه گه آخر
خدمتگاران اولین را

 ای گم شده مه ز عکس رویت
در کوی تو لعبتان چین را

 این از تو مرا بدیع ننمود
من روز همی شمردم این را

 سیری نکند مرا ز جورت
چونان که ز جود مجد دین را

نظرات 2 + ارسال نظر
آیسودا دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 11:56 ب.ظ http://www.irpersian.com

سلام
خیلی وبلاگ خوبی داری
اگه دوست داری امارت بالا بره بیا و سایتت را در موتور جستجوی ما ثبت کن!
برای اینکار کافیه سایت خودت را جستجو کنی آدرسشو! به همین راحتی!البته به مثال زیر توجه کن و کپیش کن و فقط آدرس سایت مارا عوض کن و بعد جستجو!!!



مثلا:
Site:www.irpersian.com

sahar سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1389 ساعت 12:01 ق.ظ http://www.dancersite.mihanblog.com

دوست عزیز سلام وبلاگ بسیار زیبا و عالی داری واقعا لذت بردم . من از وبلاگ نویس هایی مثل شما خیلی خوشم میاد. اگر خواستی منم یه وبلاگ درب و داغون دارم. یه سر بزن . اگر هم خوشت اومد به اسم وبلاگم لینکم کن.ممنونم http://www.dancersite.mihanblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد