نیامدی

دل به داغ بی کسی دچار شد، نیامدی
چشم ماه و آفتاب تار شد، نیامدی


سنگهای سرزمین من در انتظار تو

زیر سم اسبها غبار شد، نیامدی


چون عصای موریانه خورده دستهای من

زیر بار درد، تار و مار شد، نیامدی


ای بلندتر ز کاش و دورتر ز کاشکی
روزهای رفته بیشمار شد، نیامدی

عمر انتظار ما، حکایت ظهور تو
قصّه بلند روزگار شد ، نیامدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد