راندی ز نظر، چشم بلا دیده‌ی ما را (گزیده اشعار > غزلیات)

راندی ز نظر، چشم بلا دیده‌ی ما را
این چشم کجا بود ز تو، دیده‌ی ما را

 سنگی نفتد این طرف از گوشه‌ی آن بام
این بخت نباشد سر شوریده‌ی ما را

 مردیم به آن چشمه‌ی حیوان که رساند
شرح عطش سینه‌ی تفسیده‌ی ما را

 فریاد ز بد بازی دوری که برافشاند
این عرصه‌ی شترنج فرو چیده‌ی ما را

هجران کسی، کرد به یک سیلی غم کور
چشم دل از تیغ نترسیده‌ی ما را

ما شعله‌ی شوق تو به صد حیله نشاندیم
دامن مزن این آتش پوشیده‌ی ما را

ناگاه به باغ تو خزانی بفرستند
خرسند کن از خود دل رنجیده‌ی ما را

 با اشک فرو ریخت ستمهای تو وحشی
پاشید نمک، جان خراشیده‌ی ما را

نظرات 1 + ارسال نظر
هاتف انتظار سه‌شنبه 31 فروردین 1389 ساعت 05:23 ب.ظ http://hatefeentezar.blogfa.com

ما شعله‌ی شوق تو به صد(به اشتباه سد تایپ شده )حیله نشاندیم
دامن مزن این آتش پوشیده‌ی ما را
یا زهرا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد