ای ذکر تو بر زبان ساهی مشکل
درک تو ز فهم متناهی مشکل
دانیم که ماهی تو به خوبی، لیکن
آن ماه که دیدنش کماهی مشکل
×××××××××××××××
امروز که گشت باغ رنگین از گل
شد خاک چمن چو نافهی چین از گل
بشکفت به صحرا گل مشکین، نه شگفت
گر ناله کند بلبل مسکین از گل
×××××××××××××××
ای چشم تو کرده بر دلم مدغم غم
لعل تو جراحت دل و مرهم هم
صد پی به لب آمد از دلم خون، لیکن
از بیم رخ تو بر نیارد دم، دم