اول گردون ز رنج در تابم کرد
در اشک دو دیده زیر غرقابم کرد
پس بخشش نوساخته اسبابم کرد
واندر زندان به ناز در خوابم کرد
***************
مسعود که هست سعد سلمان پدرش
جایی است که از چرخ گذشته است سرش
در حبس بیفزود به دانش خطرش
عودی است که پیدا شد از آتش هنرش
***************
با همت باز باش و با کبر پلنگ
زیبا به گه شکار و پیروز به جنگ
کم کن بر عندلیب و طاووس درنگ
کانجا همه بانگ آمد و اینجا همه رنگ