-
سیری در نهج البلاغه
یکشنبه 22 فروردین 1389 19:02
نهج البلاغه حاوی سخنان زیبای امیر مؤمنان علی علیه السلام است که به حق فراتر از سخن انسان و فروتر از سخن خدا معرفی می شود نهج البلاغه از مشهورترین و معتبرترین منابع حدیث شیعه است که به کوشش سیّد رضى (359 ـ 406 ه* ق) گردآورى و تدوین گردیده است... موضوعات نهج البلاغه تنوع موضوعات نهج البلاغه اعجاب برانگیز است، معارف بلند...
-
صبر
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:59
صبر هم دفتر ز پیشش باز کرد چون قلم در دست دوات آغاز کرد صبر باید تا که زینب را شناخت صبر هم با آن صبوری نی شناخت
-
ابوالفضل صمدی
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:42
با این مرام تلخ غزل بی نتیجه است تبدیل زهر هم به عسل بی نتیجه است هر قدر هم قدم بگذاری نمی رسی این راه تا غروب ازل بی نتیجه است مردانگی به حرف به کرسی نشاندن است ای جنگجوی خسته عمل بی نتیجه است شمشیر سر شکافته ات را غلاف کن صفین و نهروان و جمل بی نتیجه است بت ها غرور حکم خدا را شکسته اند دیگر تبر زدن به هُٰبَل بی...
-
فروغ فرخزاد
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:41
چه گریزیست ز من؟ چه شتابیست به راه؟ به چه خواهی بردن در شبی این همه تاریک پناه؟ مرمرین پله ی آن غرفه ی عاج ای دریغا که ز ما بس دور است لحظه ها را دریاب چشم فردا کور است نه چراغیست در آن پایان هر چه از دور نمایان است شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است می فرو مانده به جام سر به سجاده نهادن تا کی؟ او در اینجاست...
-
انتظار
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:38
آقا بیا که عمری است در انتظار هستیم مـا بین هم غریـبیـم، امّیـد بر تـو بستـیم
-
احمد شاملو
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:34
به جست و جوی تو بر درگاه ِ کوه میگریم در آستانه دریا و علف. به جستجوی تو در معبر بادها می گریم در چار راه فصول در چار چوب شکسته پنجره ئی که آسمان ابر آلوده را قابی کهنه می گیرد. . . . . . . . . . . . . به انتظار تصویر تو این دفتر خالی تا چند تا چند ورق خواهد زد؟ *** جریان باد را پذیرفتن و عشق را که خواهر مرگ است و...
-
سهراب
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:33
شب سردی است و من افسرده راه دوری است و پایی خسته تیرگی هست و چراغی مرده می کنم تنها از جاده عبور دور ماندند ز من آدمها سایه ای از سر دیوار گذشت غمی افزود مرا بر غمها فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمد تا با دل من قصه ها ساز کند پنهانی نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر سحر نزدیک است هر دم این بانگ برآرم از دل وای این...
-
در مدح پیامبر اعظم(ص)
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:31
درکوه، انعکاس خودت را شنیده ای تا دشت ها هوای دلت را دویده ای در آن شب سیاه نگفتی که از کدام وادی سبد سبد گلِ مهتاب چیده ای ؟ «تبت یدا... » ابی لهبان شعله می کشند تا پرده ی نمایش شب را دریده ای رویت سپیده ای ست که شب های مکه را ... خالت پرنده ای ست رها در سپیده ای اول خدا دو چشم تو را آفرید و بعد با چشمکی ستاره و ماه...
-
در مدح امیر دو عالم
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:31
ای دل بیا مناقبی از اصفیا بخوان یک شمه ای ز تاج سر اولیا بخوان با خاکیان ، کواکبیان ، آسمانیان یک دم حدیث کنت مع الانبیا بخوان از مظهرالعجائب عالم نَمی بدان وز مظهرالغرائب حق کیمیا بخوان در مصحف خدا لقبش هل اتی ببین واندر زبور نام ورا ایلیا بخوان سرمایه ولای علی را به جان بخر خود را فراتر از همه اغنیا بخوان خاک در...
-
شعری در مدح مولا
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:29
باسم رب العالی الاعلی و رب المرتضی می کنم در ماه رحمت وصف آن شیر خدا باید امشب دل پر از احساس کرد تا شب قدر علی این سینه را الماس کرد باید از اعماق دل نام علی را هم سرود چون علی بهر محمد یاوری دیرینه بود هر که از ذکر علی غافل بود، جاهل بود بی ولای او ، نماز هر کسی باطل بود ذکر مولا فاتح قلب همه است ذکر حیدر روز و شب...
-
شعر دزفول در مدح مولای متقیان حضرت علی (ع)
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:27
هر جور که می خواست خدا ساخت علی را لِف شِمشِ طِلا کُورد و پرداخت علی را پیغمبرِشَه گُفتَه خداوند که هیچ کس غَیر مَنُو و تو هیچ نَه اِشناخت علی را پیغَمبَرَه اَر یَکتَه خدا بُوردَه به معراج در عرش خدا صد کِتَه هم تاخت علی را کی دُونَه کِه چَغدَر عَلیَه خواست خداوند اِقزَر که دُوسِش داشت نمی باخت علی را مِثلِش نَه...
-
مدح مولای متقیان حضرت علی (ع)
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:26
تاریخ مثل ساقی کوثر نداشته است اعجاز خلقت است و برابر نداشته است وقت طواف دور حرم فکر می کنم این خانه بی دلیل ترک بر نداشته است دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی آیینه ای برای پیمبر نداشته است سوگند می خورم که نبی شهر علم بود شهری که جز علی در دیگر نداشته است طوری ز چهار چوب در قلعه کنده شد انگار قلعه هیچ زمان در نداشته...
-
شهریار
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:24
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم با عقل، آب عشق به یک جو نمیرود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم پروانه را شکایتی از جور شمع نیست عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست شاهد شو ای شرار محبت که...
-
بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:22
بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم کز بهر جرعه ای همه محتاج این دریم روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق شرط آن بود که جزره آن شیوه نسپریم جایی که تخت و مسند جم می رود به باد گر غم خوریم خوش نبود به که می خوریم تابو که دست در کمر او توان زدن در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما با خاک کوی دوست به فردوس...
-
فروع شب تار
یکشنبه 22 فروردین 1389 18:18
ای مهربان که نام تو را یار گفته اند چشم تو را فروع شب تار گفته اند از دست های مهر تو اعجاز چیده اند از گام های سبز تو بسیار گفته اند ما با در و دریچه و روزن غریبه ایم با ما سخن همیشه ز دیوار گفته اند و اکنون ز نور پنجره ای رو به روی ما کز ابرهای تیره به تکرار گفته اند برخیز و پرده برکش از آن روی تا که باور کنیم آنچه ز...
-
لهجه باران
یکشنبه 22 فروردین 1389 00:50
شعری تقدیم به عاشقان و منتظران واقعی آن امام همام بگذار تا به لهجه باران بخوانمت مانند عشق از دل و از جان بخوانمت تا کوهها صدای مرا منتشر کنند همراه بادهای پریشان بخوانمت چشمم سفید گشت و تو از ره نیامدی یعقوب وار، یوسف کنعان بخوانمت بگذار تا به یمن ظهورت، بهار محض بر گوش شاخه های زمستان بخوانمت آهنگ التهاب سراب است در...
-
آغاز
یکشنبه 22 فروردین 1389 00:40
با سلام این اولین روزی است که دارم در وبلاگ خودم مطلب مینویسم.و امیدوارم تو دوست عزیزی که داری مطلب رو می خونی از مطالب مفید و آموزشی خودت من و بقیه دوستانی که به اینجا میان بهره مند کنی.